توضیحات
سفر صادق هدایت به هند و اقامتش در بمبئی که حدود یک سال (۱۳۱۵-۱۳۱۶ خ.) به طول انجامید، به جز انتشار رمان «بوف کور» دستاورد دیگری نیز برای او به همراه داشت و آن فراگیری زبان و خط پهلوی و ترجمهی چند متن از پهلوی به فارسی بود. برخی از این متون در هند و برخی در بازگشت به ایران ترجمه و در قالب کتابها و مقالات پراکندهای منتشر شدند. چندی از این ترجمهها امروزه نایابند و در دسترس نیستند. از آنجا که سالهای زیادی از ترجمههای هدایت میگذرد و در این مدت دانشمندان و زبانشناسان دیگری هم به سراغ این متون رفتهاند، در مقدمهی کتاب حاضر ضمن اشاره به دیگر ترجمهها و پژوهشهای صورت گرفته، خوانش هدایت در برخی موارد از جمله اصطلاحات، اسامی خاص جغرافیایی و اشخاص مورد بررسی قرارگرفته و گاه پیشنهادهایی مطرح شده است. عناوین این متون که در کتاب رهآورد هند، برای نخستین بار به صورت یکجا و در مجموعهای مستقل گرد آمدهاند عبارتند از: «گجسته ابالیش»، «زندِ وهومنیسن»، «شهرستانهای ایران»، «کارنامهی اردشیرِپاپکان»، «گزارش گمانشکن»، «یادگار جاماسپ»، «آمدن شاه بهرامِ ورجاوند.» هدایت در بمبئی زبان پهلوی را نزد یکی از دانشمندان پارسی هند، یعنی بهرام گور تهمورث انکلساریا فرا میگیرد. بنا به نامههای هدایت او دو سه روز در هفته برای یادگیری پهلوی نزد انکلساریا میرفته است. هدایت با بسیاری از متون پهلوی موجود در مراکزی چون موسسهی خاورشناسی «کاما»، آشنا میشود. انکلساریا به او پیشنهاد میکند که پنج شش ماه با او همکاری کند تا برخی از متون پهلوی را به خط فارسی درآورند و همچنین به تصحیح و تنظیم یک فرهنگ بپردازند. در آخرین نامهای که هدایت از بمبئی برای مجتبی مینوی میفرستد، اشاره دارد که در این مدت دو کتاب «کارنامۀ اردشیر» و «شکند گمانی ویچار» {گزارشِ گمانشکن} را به متن فارسی درآورده و ترجمه کرده است. هدایت در ترجمههایش گاه پاورقیهایی افزوده و افزون بر معنی برخی واژههای پهلوی، نظریات خود دربارهی پارهای موضوعات را در آن بیان کرده است. در مورد آثار جغرافیایی و تاریخی مثل «شهرستانهای ایرانشهر» و «کارنامه اردشیر بابکان» که در آنها به اسامی مکانهای بسیاری بر میخوریم، هدایت برای جایابی این مکانها به آثار مهمترین جغرافینویسان و مورخان دورهی اسلامی رجوع میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.