توضیحات
رمان «دعوت به مراسم گردنزنی» نوشتهی «ولادیمیر ناباکف» را «احمد خزاعی» به فارسی برگردانده است. مترجم دربارهی این اثر آورده است: «دعوت به مراسم گردنزنی، روایت ابتذالی سازمانیافته است که هدف غایااش سلب هویت از انسان کنونی است. سین سیناتوس س (نامی که هر شخص ممکنی را به ذهن میآورد) همچون انسانی صاحب هویت، زندانی چنین نظامی است. نظامی سراپا صحنهسازیشده، رنگآمیزی شده و باسمهای که کوچکترین هستی مستقلی را برنمیتابد و همه را یکسان، یکدست و بیرمز و راز میخواهد. همه باید شفاف باشند. باید مثل آینه باشند و چیزی جز آن چه به آنها وارد میشود منعکس نکنند. اما در این جهان که همه تنها در حد جسم وجود دارند سین سیناتوس س روحی دارد پر رمز و راز، شعلهای درونی دارد که قانون جهان توتالیتر آن را برنمیتابد و از همین رو به جرم کدر بودن او را به زندان میافکنند.» در بخشی از داستان میخوانیم: «حکم اعدام، طبق قانون، در گوشی به سین سیناتوس س ابلاغ شد. همه، به هم لبخند زدند و از جا برخاستند. قاضی سپید مو، دهانش را دم گوش سین سیناتوس گذاشت، دمی نفسهای عمیق کشید، حکم را اعلام کرد و انگار خود را از چسب ور آورد، آرام از او فاصله گرفت. سین سیناتوس را بیدرنگ به دژ بازگرداندند. جاده گرد محور صخرهایش میپیچد و چون ماری که به سوراخ بخزد، زیر دروازه ناپدید میشد. سین سیناتوس آرام بود، اما به هنگام گذشتن از دهلیزهای دراز باید کمکش میکردند، زیرا پاهایش را، چون کودکی که تازه راه رفتن آموخته باشد، با تردید و دودلی بر زمین گذاشت…» کتاب حاضر را نشر «قطره» منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.